د
1) در یکی از پایگاهها از قول ویلدرز(سازنده هلندی فیلم) خواندم: " اسلام یک دین نیست، یک ایدئولوژی است. " نوعی حقیقت در این جمله نهفته است. نوعی واقع گرایی که شاید خیلی از ما مسلمانها نیز بدان آگاه نباشیم. هر چند تعبیر آقای ویلدرز از دین چیزی شبیه به مسیحیت به حاشیه رانده شده ی دنیای لیبرال است که دین را فقط در چارچوب عقاید شخصی انسانها به رسمیت می شناسد، اما نکته ی قابل ذکر آنکه، آقای ویلدرز به این نکته واقف شده است که جمعی از مسلمانان در عصر جدید ظهور کرده اند که آرام آرام اسلام را وارد همه عرصه های زندگی خود نموده اند.
اسلام دیگر چونان گذشته محصور در مسجد و خانقاه و معبد نیست، که بصورت یک ایدئولوژی در همه ی عرصه های فردی و اجتماعی انسانها جاری گردیده و اولین نتیجه آن اثبات پَست بودن قله های سیاسی و اخلاقی و اجتماعی ایی است که توسط فرهنگ سکولار غربی برای بشر به تصویر کشیده شده اند و وجود یک موجود متعالی حتی بدون هیچ گونه صحبت و حرفی و درگیری، وجود این نقاشی های کج و معوج ناشیانه کپی شده را بی ارزش خواهد نمود و دیری نخواهد پایید که طوق استعمار فکری غرب پاره گردد و شکستگی جزمیت فرهنگ غربی اولین نشانه های اضمحلال تفکر انحرافی غرب است. به همین جهت است که می بینیم در عین تهمتهایی که ویلدرز به اسلام منتسب می کند، اسلامی شدن فرا ملیتی، یا به تعبیر خودش Islamization را یک حرکت خزنده ی خطرناک معرفی می کند.(به لینک بالا مراجعه کنید)
ولی بر خلاف تعبیرات ویلدرز، این حرکت خزنده بیش از آنکه ناشی از تهاجم عقیدتی مسلمانان باشد، ناشی از بازگشت انسان به ذات وجودی خویشتن است که هیچ یک از آبشخورهای فکری دنیا تاکنون او را سیراب نکرده اند. انسان امروزی، همه نوع نسخه های دست ساز شرق و غرب را آزموده و یکایک انها را بلااستثنا قی کرده و اکنون نومید از کمک بشری، در حال بازگشت به درون خویش است که این خود نقطه ی آغاز خداشناسی و توحید است، که به تعبیر پیامبر رحمت، محمد مصطفی: هر که خود را بشناسد به یقین خدای خویش را نیز خواهد شناخت، و واضح است که این بازگشت به مذاق ابلیس صفتان دوره ی پُست مدرن خوش نخواهد آمد.
2) در عین دردآور بودن جسارت هایی که در این فیلم به شخص پیامبر و تعدادی از آیات قرآنی روا شده، ولی در عین حال نتیجه ای شیرین زیر زبان مزمزه می کند. "فکر و ایدئولوژی بدون مخالف، یک ایدئولوژی مُرده است". شهید مطهری در "جاذبه و دافعه ی علی" عنوان می کند: تفکر ناب اسلامی همیشه دارای موافقین پایدار و مخالفین سرسخت است." و امروز یکی از روشن ترین خصوصیات اسلام ناب محمدی همین است. در یک سو موافقین این عقیده تا پای جان ایستاده در عرصه های فکری و علمی و نظامی و تبلیغاتی از فکر و منش و روش خود دفاع می کنند و در سوی دیگر صیادان انسانیت که دست پلیدشان تا مفرق آلوده به جانها و روانهای پاک است، وحشیانه به آن می تازند، و با این وضعیت سوال اساسی این است:
چرا در بین انبوه مکاتب و ایدئولوژی های فکری و سیاسی موجود در این بازار مکاره تنها اسلام است که این چنین مورد شبیخون معاندین قرار می گیرد؟ براستی چه رازی نهفته است که دشمنان قسم خورده انسانیت از برای ریشه کن کردن این بسته ی فکری کمر همت بسته است؟ پاسخ یه این سوال به خوبی می تواند دلیل آن شادمانی پنهان در پس این جسارتها را نمایان گرداند.
3) اسلام عزیز، هدف را درست نشانه رفته است. بکوشیم سربازان پا به رکابی باشیم...